۱۳ سال بعد از حریق مدرسه دخترانه دختران شین آبادی کجا هستند؟
به گزارش آروما، ۱۳ سال بعد از آتشسوزی مدرسه شین آباد، دختران صدمه دیده هنوز با مشکلات درمان و کمبود امکانات مواجه اند و وعده های مسؤلان محقق نشده است.
به گزارش آروما به نقل از خبر آنلاین، مهر از راه می رسد و دانش آموزان با شور و اشتیاق و با لباس ها و کتاب های نو سال تحصیلی جدید را آغاز می کنند. اما اول مهر برای دانش آموزان دختر مدرسه شین آباد یادآور خاطرات تلخ است. آنها حالا دانشجو هستند، اما هر بار با رسیدن مهر خاطرات تلخی را مرور می کنند.
ایلنا در خبری نوشت: ۱۵ آذر ۱۳۹۱ بخاری نفتی یک کلاس درس در شین آباد ایرانشهر منجر به بروز آتشسوزی و سوختگی ۲۸ دانش آموز و درگذشت ۲ نفر از آنها شد.
دانش آموزان دختر مدرسه شین آبادی که از این حادثه زنده ماندند، اما با صدمه های عمیق ادامه حیات می دهند. با گذشت ۱۳ سال از این حادثه دردناک، به سراغ دختران مدرسه شین آباد رفتیم تا از وضعیت آنها و درمانشان جویا شویم.
با وجود وعده ها، به دختران شین آبادی رسیدگی نمی شود
جلال مرادی» پدر شیما یکی از دخترانی که در آتشسوزی مدرسه شین آباد گرفتار سوختگی شد، در رابطه با سرنوشت درمان دخترش اظهار داشت: درمان دخترم به سبب این که درحال تحصیل در دانشگاه بود، برای مدتی به طور موقت متوقف شده بود. چند روز گذشته برای ادامه درمان و جراحی دخترم در تهران اقدام کردیم. روند درمان به آرامی پیش می رود و امیدوارم نتیجه مناسبی به دست آید، اما متاسفانه نتیجه ای تا حالا به دنبال نداشته است.
بی تفاوتی نسبت به استخدام دخترها دیگر اعصاب خردکن شده است
نطور که دولت وعده داده بود که به دانش آموزان صدمه دیده رسیدگی کند. واقعا رسیدگی لازم صورت نمی گیرد. این از مشکلاتی است که متاسفانه دولت وعده داده و عملی نکرده است. با وجوده وعده هایی بر اساس استخدام دانش آموزان شین آبادی، اما هم اکنون سه ماهی است که بطور مداوم پیگیر نامه ای دراین خصوص هستیم و حتی دستور وزیر نیز روی آنست، اما متاسفانه کاری صورت نمی گیرد. روال کار به شدت کند پیش می رود و برای من واقعا اعصاب خردکن شده است.
«اسرین معروفی» دانش آموز دیگری که در سال ۹۱ در حادثه مدرسه گرفتار سوختگی شدید شد، به گزارشگر ایلنا در رابطه با شرایطش اظهار داشت: «همگی ما حالا دانشجو هستیم و ۲۲ سال داریم. امکانات کافی برای درمان وجود ندارد. دکترهای ما بازنشسته شده اند و الان در بیمارستان خصوصی کار می کنند. دولت اعلام نموده است که هزینه ادامه درمان در بیمارستان های خصوصی را پرداخت نمی کند که متاسفانه سبب توقف درمان ما شده است.
یکی از این درمان ها لیزر پوستی است که در حقیقت زیبایی شمرده می شود. دلیل این که به لیزر نیاز داریم، این است که خود من واقعا گوشه چشمم گرفتار مشکلاتی شده و می خواستم عمل کنم، اما جرأتش را نداشتم، چونکه می ترسیدم که بعد عمل برای بینایی ام مشکل ایجاد شود.»
هزینه های اقامت مان در تهران برای درمان را دیگر باید خودمان پرداخت کنیم
اسرین معروفی در ادامه اظهار داشت: «از طرفی برای پیگیری درمان در تهران به لحاظ اسکان گرفتار مشکل هستیم. ما انتظار داشتیم که مانند سالیان قبل دولت برای ما خوابگاه تأمین کند و هزینه های آنرا بپردازد. اما حالا درست است که به خوابگاه می رویم، اما هزینه غذا، خوراک و همینطور هزینه های تاکسی و رفت و آمد را خودمان باید پرداخت نماییم که با این هزینه های سرسام آور، واقعا شرایط دشواری داریم.»
وی با اشاره به اینکه درمان دانش آموزان حادثه دیده شین آبادی در بیمارستان حضرت فاطمه انجام می شد، اضافه کرد: «اما حالا هیچ یک از دکترهایمان در آنجا حضور ندارند و همه بازنشسته شده اند و حالا در بیمارستان های خصوصی مشغول به کار هستند. دولت نیز اعلام نموده که هزینه های بیمارستان های خصوصی را پرداخت نمی کند.»
اسرین در ادامه اظهار داشت: «بیمارستان حضرت فاطمه یک بیمارستان آموزشی است و در گذشته ما برای درمان به پزشکان خود رجوع می کردیم، ولی اکنون که آنها نیستند، شرایط بسیار متفاوت شده است. هیچ یک از دکترهای مورد اعتماد ما در این بیمارستان حضور ندارند. حالا همه به بیمارستان های خصوصی رفته اند، چون بازنشسته شده اند. واقعا وضعیت به شکلی شده که هیچ یک از بچه ها جرات رفتن زیر تیغ جراحی را ندارند و نمی توانند عوارض بیهوشی را تحمل کنند.»
وی تصریح کرد: «نمی توانیم خودمان را به هر دکتر یا ریزیدنتی بسپاریم. بچه ها همه گرفتار مشکلات قلبی و مشکلات کلیوی هستند و عوارض بیهوشی هم بسیار نگران کننده است. من خودم مشکلات قلبی دارم. این وضعیت سبب شده که دانش آموزان شین آبادی به شدت نگران سلامتی خود باشند و قادر به اقدام برای درمان های لازم نباشند.
آمنه راک، دختر دیگری که در آتشسوزی مدرسه شین آباد گرفتار سوختگی شد، درباب روند درمان خود به گزارشگر ایلنا اظهار داشت: یک سال پیش به تهران برای ادامه درمان و ویزیت به تهران رجوع کردم و پزشک نظر داد. پس از معاینه، ایشان تشخیص داد که من به یک دستگاه جدید نیاز دارم. این دستگاه، دستگاهی است که پوست جدید تولید می کند برای ناحیه ای که گرفتار سوختگی شده است.
دستگاهی که باید با آن درمان شویم در ایران نیست
من هم قسمت زیادی از موهای سرم سوخته است. دکتر اظهار داشت که این دستگاه ضروری است و باید تهیه شود. اما بوسیله بیمارستان که پیگیری کردیم، گفتند که این دستگاه وارد کشور نمی شود و این به سبب تحریم هاست. خیلی از کارهایی که باید برای درمان ما صورت گیرد، به این علل پیش نمی رود.»
آمنه در ادامه توضیح داد: «یک سال است که معطل این دستگاه هستم تا صورتم عمل شود و چند عمل زیبایی دیگر صورت گیرد، اما اینها همچنان به تأخیر افتاده است. چون این دستگاه به خاطر تحریمها وارد نمی گردد. همینطور مفاصل ما خشک شده است.
اوایل می گفتند زمانیکه به ۱۸ سالگی رسیدید، ما برای شما کاری می نماییم که ظاهرتان درست شود، اما وقتی به ۱۸ سالگی رسیدیم، گفتند دیگر کاری نمی توان انجام داد. پزشکان گفتند که برای دست هایمان هم کاری نمی شود کرد و بیمارستان حضرت فاطمه امکانات لازم را ندارد.»
وی اضافه کرد: «اوایل سوختگی در سال ۹۱ که آقای حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش بودند، ما به وزارت می رفتیم تا ببینیم آیا اجازه می دهند در بیمارستان ساسان بستری شویم که یک بیمارستان خصوصی است. پس از کلی پیگیری، اجازه دادند و یکی دو تا از عمل هایمان در آنجا انجام شد و هزینه اش را پرداخت کردند، اما بعدها گفتند که هزینه ها بسیار زیاد است و دیگر نمی توانند بپذیرند و باید به بیمارستان دولتی برویم.
بیمارستان ساسان، بیمارستان خصوصی است و عمل هایی که آنجا انجام می دهند با عمل هایی که بیمارستان فاطمه زهرا انجام می دهد، قابل قیاس نیست. بالاخره، ما به بیمارستان فاطمه زهرا رفتیم. پزشکان آنجا خیلی خوب هستند و اساتید مجربی در آنجا حضور دارند، اما بیمارستان امکانات لازم را ندارد.»
یادآوری تلخ مخالفت بطحایی با درمان دختران سوخته در خارج از کشور به سبب هزینه های هنگفت!
آمنه با یادآوری مخالفت بطحایی وزیر قبلی آموزش و پرورش با اعزام دختران شین آبادی ادامه درمان به خارج کشور به سبب هزینه های هنگفت اظهار داشت: «اگر آن زمان برای درمان به خارج از کشور می رفتیم، چون در آن وقع درحال رشد بودیم، نتایج درمان و وضعیت مان خیلی بهتر می شد. شاید حالا وضعیت دست هایمان اینقدر وخیم نمی شد. من به یاد دارم کارهایی که فرضاً تا چند سال قبل می توانستم انجام دهم، حالا با درد بیشتری همراه شده است، چونکه بتدریج مفاصل ما خشک تر و خشک تر می شوند و پوست دست مان نیز همینطور.»
هزینه درمان فقط ۱۰ دختر سوخته در بیمارستان خصوصی یا در خارج از کشور برای دولت زیاد است؟!
به گفته آمنه اگر در آن زمان ما را به یک بیمارستان خوب یا حتی یک مرکز درمانی در خارج از کشور می فرستادند، وضعیت ما حالا به این شکل نمی بود. آنها با اعزام ما به خارج از کشور به سبب این که گفتند هزینه ها زیاد است، مخالفت کردند. اگر هم امکانش بود، بیمارستان خصوصی درمان ها پیگیری می شد، حالا شرایط بهتری داشتیم، اما اجازه ندادند. براستی، هزینه درمان ما برای دولت اصلاً چیز زیادی نیست، مگر ما چند نفر هستیم؟ ده نفر هستیم!
آمنه در پاسخ به این پرسش که هم اکنون چه خواسته ای از دولت پزشکیان دارید، اظهار داشت: «یکی از خواسته های ما وقتی که کنکور می دادیم این بود که به سبب رفت و آمدهایی که به تهران و عمل هایی که داشتیم و نمی توانستیم بطور مرتب در کلاس درس حاضر باشیم. آن زمان این درخواست را مطرح کردیم که به ما سهمیه اختصاص دهند، اما این امکان را برای ما فراهم نکردند.»
خواسته دختران شین آبادی از پزشکیان
آمنه در ادامه توضیح داد: «در مورد درمان، خواسته اصلی ما این است که به یک بیمارستان خوب و خصوصی رجوع نماییم که امکانات لازم را داشته باشد و بتواند وضعیت ما را بهتر کند. ما ادامه درمان در بیمارستان خصوصی را درخواست دادیم و در در این مدت خیلی پیگیر بودیم، اما هزینه اش را نمی دهند و قبول نمی کنند.
برای بیمارستان دولتی هم بسختی هزینه ها پرداخت می شود. یادم می آید یکی از پزشکان اظهار داشت که دولت یک سال است که هزینه بیمارستان را نداده و ما خودمان داریم این هزینه ها را پرداخت می نماییم. براستی، هزینه ها هم دیر به دیر پرداخت می شود.
تنها خواسته اصلی ما درمان است، اما این روند خیلی دیر شده است و ما داریم عمر، جوانی و آینده مان را از دست می دهیم. اگر زودتر اقدام می شد و ما را به بیمارستان خصوصی یا حتی به خارج از کشور می فرستادند، وضعیت ما حالا این گونه نمی شد.»
آمنه در پاسخ به این پرسش که آغاز مهر ماه و بازگشایی مدارس برای او چه حسی را تداعی می کند، اظهار داشت: «برای من، یادآوری زمان مدرسه، حس خوبی داشت با این حال، حس بدی هم داشتیم، چون نگاه های تعدادی از بچه ها ما را آزار می داد و تعدادی از آنها به خاطر ظاهری که داشتیم و زخم هایی که بر بدن مان بود، با ما دوست نمی شدند. حالا که به این دوران فکر می کنم، ناراحت می شوم. اوضاع حالا هم هیچ فرقی نکرده و هنوز هم همین گونه است.»
سهل انگاری و بی کفایتی مسئولان موجب شد که ما به این شکل درآییم
آمنه در انتها اظهار داشت: «همین دانشگاهی که ما می رویم، وضعیت خاصی دارد. نخستین روزی که به دانشگاه رفتم، خاطره بدی داشتم. یکی مرا دید و به خاطر ظاهرم فریاد زد. باید مسلماً آن روز برای من یک خاطره خوب می شد، اما به خاطر این رفتار، برایم خاطره بدی شد. حالا هم همینطور است؛ بعضی ها واقعا رفتاری از خود نشان می دهند که انگار ما انسان نیستیم.
ما هم به دست خودمان به این وضعیت گرفتار نشده ایم و این اختلالات مادرزادی نیست. در مجموع، سهل انگاری و بی کفایتی دولت و مسئولان سبب شده که ما به این شکل درآییم. اگر شهری چندین سال گاز دارد، چرا نباید مدرسه اش گازکشی شود؟ چرا هنوز باید از بخاری های نفتی استفاده کنیم؟ این نشان دهنده کم توجهی به نیازهای اولیه و لازم است.»
منبع: aromastore.ir
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب