چرا کراک بازار خودش در ایران را از دست داد؟
به گزارش آروما، یک درمانگر اعتیاد و مددکار اجتماعی می گوید: «در تهران کمپ های ترک اعتیادی داریم که برای ۲۱ روز ۱۵۰ میلیون تومان هزینه دریافت می کند. در منطقه یک تهران برجی وجود دارد که پس از پذیرش بیماران معتاد به آنها سوییچ آپارتمان داده می شود؛ غذا طبق منو ارائه می شود، ماساژور و پزشک مخصوص به فرد معتاد سرویس می دهند و ماهی ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان هم از فرد دریافت می شود.»
مستوره نصیری، فرزانه فراهانی: اعتیاد در لیست لطمه های اجتماعی ایران، جایگاه اول را دارد، هرچند که در سالیان اخیر به چشم خیلی ها فقط به یک لطمه فراگیر بدل گشته و اهمیت عوارض آن نادیده گرفته می شود. این که چند نفر در ایران مصرف کننده مواد مخدر هستند، عدد و رقم شفافی ندارد اما فراوانی مصرف حول سه ماده می گذرد: تریاک، شیشه و گل.
شبکه بزرگ قاچاق مواد مخدر، دسترسی به مواد، پیشگیری و درمان، طرح های ضربتی جمع آوری معتادان متجاهر و... موضوع هایی است که در کافه خبر خبرآنلاین با حضور دو کارشناس مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
سرهنگ مجید مهری، رییس اسبق پایگاه هفتم پلیس مبارزه با موادمخدر و محمدحسین شیخ، درمانگر اعتیاد و مددکار اجتماعی در همین باره میهمان کافه خبر خبرآنلاین بودند.
در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:
دسترسی به موادمخدر در شهر تهران چقدر زمان می برد؟ قبل از این گفته می شد حدود ۲۰ دقیقه، بطورمثال حالا ما در خیابان میرزای شیرازی درحال این گفت و گو هستیم، اگر وارد خیابان شویم، چقدر طول می کشد که به یک ماده مخدر دسترسی پیدا کنیم؟
شیخ: این سوال جواب کلی ندارد و برای یک آدم حرفه ای کمتر از دقیقه زمان می برد اما برای من و شمای شهروند عادی شاید یک ساعت هم طول بکشد؛ یعنی این نیست که بگوییم هر جای تهران، هر کسی بتواند دسترسی داشته باشد؛ در حقیقت سوابق فرد خریدار موادمخدر خیلی مهم می باشد که به کجا برود و با چه کسی ارتباط بگیرد و اما اگر سابقه خرید و تهیه موادمخدر را داشته باشد در کمتر از ۱۰ دقیقه در هر جای تهران می تواند موادمخدر را تهیه نماید.
مهری: آلودگی محلات با یکدیگر خیلی فرق می کند؛ یعنی یک سری از محلات به علت شرایطی که دارند برای مصرف کنندگان موادمخدر به نشان گاه تبدیل گشته اند؛ یعنی اگر در آن محل حضور داشته باشند و از قبل فروشنده ای را بشناسند، خیلی سریع تر می توانند به موادمخدر دسترسی پیدا کنند. مسئله اینست که بعضی از افراد که می خواهند جایی را برای توزیع موادمخدر داشته باشند، یک سری از محلات را به علت شرایطی که دارند مثل محلاتی که قیمت املاک در آنها مقداری ارزان تر است، یا بافت شلوغ تری دارد و از نظر بافت جغرافیایی در مناطق جنوبی تر واقع شده، انتخاب می کنند و در این نقاط آسان تر می توانند مکان مورد نظرشان را برای توزیع و فروش موادمخدر پیدا کنند.
گویا دسترسی به انواع موادمخدر طبعا متفاوت است؛ درست است؟ اگر بخواهید تقسیم بندی کنید دسترسی به کدام مخدر آسان تر است؟
شیخ: بله درست است؛ در بیان این مطلب، رده بندی سن خیلی مهم است؛ برای نوجوانان و جوانان به خصوص در چند سال گذشته دسترسی به ماده THC و گل و ماریجوانا خیلی زیاد شده است، طبیعتا در این مورد می شود گفت ماریجوانا، اما اگر بخواهیم در رابطه با مصرف کنندگان قدیمی، حرفه ای و عمومی موادمخدر در شهر های بزرگ درنظر بگیریم، خب هروئین و شیشه بیشترین مخدری است که استفاده می شود و قابل دسترس است و افراد در جاهای مختلف به سراغش می روند.
پراکندگی مصرف تریاک در کشور ما زیاد است؛ ما هزاران روستا در کشور داریم که متاسفانه آنهایی که مواد سنتی مثل تریاک مصرف می کنند را در خود جای داده اند و اگر بخواهیم سراغ کل کشور برویم، شهرها و روستای کوچک و بزرگ و حتی جاهایی که اسمش را هم نشنیده ایم دسترسی به تریاک و شیره تریاک و مصرفش خیلی بیشتر باب باشد.
آیا بین فراوانی مصرف مخدر تریاک که به عنوان نخستین ماده مصرفی در ایران شناخته می شود با موادمخدری مثل شیشه، گل و... که آمار مصرف آنها در رده های بعدی قرار می گیرد، فاصله معناداری وجود دارد؟
شیخ: شاید چند سال یکبار یک سری آمار به شکل گزینشی از نهادهای مختلف آمده است که هر کدام را پیگیری می کنی، آخرش یک اشتباهاتی وجود دارد که بطورمثال بخشی را انگار نادیده گرفته اند. در مورد نیروی انتظامی نمی دانم که چقدر آمارهایی که در رابطه با اعتیاد اعلام می کند، دقیق و رسمی است اما من تا حالا جایی چه از لحاظ تعداد مصرف کننده و چه از لحاظ نوع مصرف، نخوانده ام که آماری درست و دقیق اعلام شده باشد و آمارها بطور معمول بر مبنای یک سری اطلاعات جزئی است. حتی در اخبار خبرگزاری های رسمی هم اخبار و آمار اعتیاد متناقض است. البته همچنین که آمار مصرف کنندگان در کشور واقعی نیست، آمار مصرف موادمخدر هم نمی تواند واقعی باشد؛ چون بین سازمان هایی مثل وزارت کشور، بهزیستی، شهرداری ها و سازمان های در رابطه با این موضوع، هیچ سازمان مشترکی نیست که کار را بطور دقیق بررسی و پیگیری کند؛ حتی ستاد مبارزه با موادمخدر با سازمان بهزیستی و شهرداری یک کار مشترک جدی در این سال ها انجام نداده است.
آقای مهری در رابطه با معتادان کشور، ما آمار رسمی حدود ۴ میلیون معتاد و آمار غیررسمی تا ۱۰ میلیون نفر مصرف کننده موادمخدر را داریم؛ اول این که کدام آمار درست است و بعد چرا این آمارها تا این اندازه با هم تفاوت فراوان دارند؟
بررسی آماری در این زمینه نمی تواند دقیق باشد؛ آمارهای رسمی اعلام شده هم درست است که فاصله خیلی زیادی از آمارهای غیررسمی دارد، ولی دور از حقیقت نیست. آمار در مناطق مختلف فرق می کند؛ الگوهای مصرف خیلی وقت است که جابجا شده اند و تنوع موادمخدر تا این اندازه نبود. با تنوع موادمخدر برای مصرف، گرایش سلایق هم با طیف های سنی فرق کرد؛ یک زمانی در چند دهه پیش تریاک بود و هرویین و افراد جوان و پیر هر دو همین موادمخدر را استفاده می کردند؛ در یک بازه زمانی کراک وارد بازار مصرف موادمخدر شد که لطمه زننده بود و زود کنار رفت؛ الان دیگر آن تریاک به درد جوان که بدنبال هیجان و تخلیه انرژی است نمی خورد؛ برای همین نمی شود آمار دقیقی از تعداد مصرف کنندگان و نوع مخدر مصرفی آنها اعلام نمود.
آقای مهری به کراک اشاره کردید، چه شد که کراک آنقدر هیجان انگیز با مصرف بالا و تبلیغات گسترده آمد و خیلی زود هم اقبال از این مخدر فروکش کرد؟
در مورد موادمخدر بین مردم باورهای خیلی غلطی داریم؛ یعنی بسیاری از گرایش هایی که در ارتباط با موادمخدر و مصرف آنست بخاطر این باورهای غلط است؛ بطورمثال در رابطه با کراک می گفتند این یک مخدری است که خیلی قوی است و نشئگی آن در طولانی مدت از بین نمی رود و با مصرف آن حال خیلی خوبی به آدم دست می دهد؛ مردم فکر می کردند کراک تفاوت خیلی فاحشی با هرویین دارد، درصورتی که این گونه نبود و کراک همان هرویین بود با مقداری دستکاری در مواد پیش ساز آن و به مرور همه متوجه این مورد شدند. بخاطر اسم کراک مصرف کنندگان باید هزینه بیشتری پرداخت می کردند ولی وقتی دیدند همان سرخوشی و نشئگی هرویین را دارد و نوع مصرف هرویین برایشان به صرفه تر است، باردیگر به سراغ هرویین رفتند.
یک سری سوء تبلیغاتی برای کراک اتفاق افتاد؛ بطورمثال می گفتند یک سری از اعضای بدن مصرف کنندگان کراک و بخصوص بینی آنها خشک می شود و می افتد و یکی از دلایلی که کراک بازار خودش را زود از دست داد، همین ترسی بود که برای مردم بوجود آمده بود.
آقای شیخ وقتی ایجاد باوری مثل آن چه در مورد مخدر کراک گفته شد، می تواند مانع از مصرف شود، چرا در تمام این سال ها که نسبت به موادمخدر اخطار داده شده است، نه در جمعیت مصرف کنندگان کاهش داشتیم و نه در مورد توزیع و دسترسی مواد مخدر؟
بودن موادمخدر یک بیزینس کلان و بزرگ است و اساسا یک سری از افراد از آن منتفع می شوند؛ این که چرا آمار مصرف کنندگان کاهش نیافته، چون این تجارت بزرگ شده و برای قاچاق موادمخدر نه در ایران که در دنیا مافیاهای بزرگی وجود دارد که از آن سودهای کلان می برند.
بگذارید من یک توضیح دیگری بدهم، ببینید من به تازگی محاسباتی انجام دادم و با جمع زدن بودجه نهادهای نظامی و بر طبق منابع رسمی متوجه شدم که مجموع بودجه آنها در سال ۴۹۳ هزار میلیارد تومان است و اگر تجارت موادمخدر را بر مبنای وجود ۷ میلیون معتاد در کشور (نه آن ۴ میلیون آمار رسمی و نه ۱۰ میلیون آمار غیررسمی) درنظر بگیریم و اگر هر فرد معتاد ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان برای مصرف موادمخدر خود در یک روز نیاز داشته باشد، در سال چیزی بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان مجموع تجارت موادمخدر و محرک در کشور است و این بالاتر از بودجه تمام نهادهای نظامی کشور است.
تجارت موادمخدر آنقدر بزرگ و کلان است که روی بسیاری از چیزها سرپوش می گذارد. درست است که موادمخدر تبلیغات تلویزیونی، بیلبوردی و... ندارد اما تبلیغات در این مورد کاملا بطور سینه به سینه و دهان به دهان بین عموم مردم به انجام می رسد و قدرت تجاری بزرگ پشت آنست و اتاق فکرهایی برای این تبلیغات وجود دارد.
سالها قبل از شرق آسیا چند نفر چیزی بنام متامفتامین (شیشه) را آوردند و در شهر های بزرگ با این تبلیغ که "شیشه را بکشید، به جهت اینکه تریاک و هروئین را ترک کنید" به میدان آمدند و پس از تولید انبوه بعد از چند سال گفتند "شیشه ترک ندارد و فکر این که شیشه را ترک کنید، فراموش کنید" و در حقیقت هر دو تبلیغ دروغ بود اما قدرت تبلیغاتی بزرگ بود.
تجارت بزرگ موادمخدر تبلیغات بزرگ دارد و وقتی ما در این طرف قضیه نمی توانیم قدرت مالی لازم را برای مقابله و مبارزه با موادمخدر داشته باشیم، طبیعی است که ما به نتیجه دلخواه نمی رسیم.
آقای مهری شما پلیس بوده اید؛ آیا پول و قدرت قاچاقچیان و مصرف کنندگان موادمخدر بیش از شما بود؟
از این دیدگاه نمی شود به آن نگاه کرد؛ بودجه ای که در کشور ما صرف مبارزه با موادمخدر می شود کم نیست و پلیس هم با همه توانش در حوزه است. اما در تایید حرف آقای شیخ سودآوری که قاچاقچیان موادمخدر از این تجارت مرگ آور به دست می آورند، پول کمی نیست و هر قدر هم که بخواهد با آن مقابله شود، باز هم آنها (قاچاقچیان موادمخدر) جای جولان خودشان را خواهند داشت. من بازنشسته شده ام و آمار دقیقی از اتفاقات فعلی ندارم اما هیچوقت قدرت و امکانات پلیس از آنها کمتر نبوده است؛ در مورد اقدامات اطلاعاتی که در پلیس انجام می دادیم دستیابی ها و موفقیت خیلی خوبی داشتیم. من هم در حوزه مبارزه با فروشندگان و قاچاق موادمخدر کار کرده ام و هم در مبحث طرح های پاکسازی مناطق آلوده تهران اقداماتی را انجام دادیم و الان هم امکانات خوبی برای انجام رصدهای اطلاعاتی دارد.
درواقع شما معتقد هستید پلیس مواد مخدر موفق بوده؟
بله، از نظر من به دو دلیل پلیس ایران در کارهای مبارزه با موادمخدر پلیس موفقی است؛ دلیل اول اینست که نیروهای پلیس که در این زمینه کار می کنند بسیار باانگیزه هستند و اغلب، کسانی در این پلیس کار می کنند که از اشاعه موادمخدر در کشور متنفر هستند و دوم این که خیلی جسور و شجاع هستند و زمانیکه وارد عملیاتی می شوند که بخواهند آن کار را به نتیجه برسانند چیزی بنام از دست رفتن و از دست دادن و ترسی از مرگ ندارند و از خطر نمی ترسند. هر چقدر قاچاقچیان موادمخدر پول بیشتری داشته باشند، ماموران پلیس مبارزه با موادمخدر انگیزه بیشتری دارند و می شود با آنها مقابله نمود.
آقای شیخ شاید تمرکز ما خیلی روی ماجرای کشفیات موادمخدر است که هنوز مساله اعتیاد در کشور ما حل نشده است؛ شما با این مورد موافقید؟
پرداختن به اعتیاد در کشور ما به دو دسته تقسیم می شود؛ یک بخش رسیدگی به قاچاق موادمخدر و مبارزه با آنست و یک بخش هم مباحث مددرسانی، کمک رسانی و در حقیقت کار مددکاری و درمان است.
بخش مبارزه دارد همه جوره کار خویش را برای کشف، مبارزه و امحاء موادمخدر انجام می دهد و در قسمت مددرسانی یک اشکال بزرگ وجود دارد و آن اینست که البته می پذیریم که این اشکال بزرگ بخاطر ضعف هایی است که وجود دارد از ۱۰۰ درصد آدم هایی که درگیر مصرف موادمخدر هستند و به مرحله اجبار به مصرف رسیده اند؛ چیزی حدود ۱۰ درصد یا در مرحله طرد توسط خانواده هستند و یا طرد شده اند و ما به آنها افراد لطمه دیده از کارتن خوابی و اعتیاد می گوییم و نهادهای دولتی به آنها معتادان متجاهر می گویند.
تمام تمرکز بسیاری از نهادهای دولتی و سازمان ها مثل شهرداری و نیروی انتظامی و آنهایی که به مدیریت مسایل شهری می پردازند، در قسمت درمان روی معتادان متجاهر است و از ۱۰۰ درصد معتادان به آن ۱۰ درصد طرد شده چسبیده اند و البته این کار هم ساده نیست. آن ۹۰ درصد باقیمانده معتادان کشور هم در راه رسیدن به بی خانمانی و طرد اجتماعی و خانوادگی هستند. وقتی تمرکز دستگاه ها فقط روی افراد طرد شده باشد یک سازمان بهزیستی در این بین می ماند که مسئول رسیدگی به امور کمپ داران و مراکز درمانی اعتیاد است که آن هم در حقیقت مسئول رسیدگی به قوانین حاکم در کمپ ها است و نهایتاً می تواند نظارت کند و کاری در عرصه درمان انجام نمی دهد.
بهزیستی بر کمپ ها که مراکز خصوصی هستند نظارت می کند؛ برای مراکز خصوصی هم بیزینس و گردانندگی فضای خودشان مهم می باشد و می خواهند هزینه هایی چون اجاره محل، پول روان شناس و... بدهند و آن اتفاق بزرگ که باید در رویارویی با افراد معتاد بیفتد رخ نمی دهد.
برای شخص معتادی که پول ندارد و انگیزه ترک دارد، جای دولتی وجود دارد؟
شیخ: حداقل منی که در وسط میدان هستم و هم اینک با ۲ مرکز مختلف در عرصه اعتیاد به عنوان مسئول درمان کار می کنم، جایی را نمی شناسم که فرد معتادی که شرایط معمول زندگی را با قصد ترک اعتیاد دارد، اما پول ندارد بتواند به آنجا رجوع کند؛ شاید کم و بیش هنوز برخی «ان جی او»ها باشند که یک سری افراد را به کمپ هایی که می شناسند راه بدهند اما در بیشتر مراکز درمانی چنین چیزی را نداریم. ما در قانون تعریف مراکز ماده ۱۵ را داریم اما اگر فردی با یک دست لباس مرتب به همین مراکز رجوع کند، به او می گویند که باید پرداختی داشته باشی تا بتوانی ورود پیدا کنی.
حداقل و حداکثر پرداختی برای کمپ های ترک اعتیاد چقدر است؟
شیخ: بین ۳ تا ۱۰ میلیون تومان هزینه پذیرش و اقامت ۱۵ تا ۲۱ روزه در مراکز ترک اعتیاد است و این مراکز هر چقدر امکانات بیشتری داشته و خدمات بهتری عرضه بدهند، هزینه بیشتری برای فردی که قصد ترک دارد، در برخواهد داشت. ما در بیابان های اطراف اتوبان آزادگان، تعداد زیادی کمپ ترک اعتیاد داریم؛ خب کسی که در مناطق این چنینی فضایی را جهت راه اندازی مرکز ترک اعتیاد اجاره کرده است با کسی که بطورمثال در منطقه ۷ تهران، فضایی را اجاره کرده است، اساسا هزینه های متفاوتی دارد.
در تهران کمپ های ترک اعتیادی داریم که برای ۲۱ روز ۱۵۰ میلیون تومان هزینه دریافت می کند. در منطقه یک تهران برجی وجود دارد که پس از پذیرش بیماران معتاد به آنها سوییچ آپارتمان داده می شود؛ غذا طبق منو عرضه می شود، ماساژور و پزشک مخصوص به فرد معتاد سرویس می دهند و ماهی ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان هم از فرد دریافت می شود.
در بحث اعتیاد هم بحث فاصله طبقاتی و لاکچری بودن مطرح است. کمپ های ترک اعتیادی در خارج از شهر و در ویلاهایی بزرگ قرار دارند که امکانات تفریحی گوناگونی از سالن بدنسازی، استخر، سونا، جکوزی و دیگر امکانات به مراجعان لاکچری خود عرضه می کنند.
از کمپ های لاکچری و گرانقیمت که بگذریم در تهران کلینیک هایی هستند که هزینه های زیادی از مراجعان دریافت می کنند. بطورمثال خانواده ای را می شناسم که برای اقامت فرزند ۲۵ ساله خود در طول ۲۵ روز، ۳۰۰ میلیون تومان به یک کلینیک ترک اعتیاد در تهران پرداخت کرده است و فرزند آنها بعد از آخر دوره و خروج از مرکز ۳ روز هم پاک نمانده است. نمی گویم بخش نظارتی در مورد کمپهای ترک اعتیاد ضعیف است اما کار آنقدر بزرگ شده است که شاید اتفاقی باید در بحث نظارت بیفتد، نمی افتد.
آقای مهری، پلیس در تمام این سالها طرح های ضربتی برای جمع آوری معتادان متجاهر داشته است و کارشناسان همیشه اخطار داده اند که این طرح ها فایده ندارد، نظر کارشناسی شما در رابطه با ورود پلیس به این طرح ها چیست؟
طرح های ضربتی زمانی اتفاق می افتد که آلودگی بطورمثال در یک محدوده مسکونی بسیار زیاد می شود و یا محل مورد نظر که محل سکونت مردم است برای معتادین تبدیل به نشانگاه می شود. در باور عموم این گونه است که مردم در مناطق جنوبی خلافکار و موادفروشند اما به واقع این گونه نیست؛ در مناطق جنوبی خانواده های خوبی داریم که توان تهیه مسکن در مناطق بهتر را ندارند و مجبورند در همان محلات ساکن بمانند و کاری از دستشان برنمی آید و مجبورند یک سری اتفاقات را تحمل کنند و احتیاج به یک پشتیبان دارند.
پلیس همان پشتیبان است و یکی از وظایفش تأمین نظم و امنیت برای مردم است؛ با عنایت به تعدد گزارشات واصل شده به پلیس، کار کارشناسی در مناطق مختلف و سنجش آنها از نظر توزیع و فروش موادمخدر صورت بگیرد و پس از هماهنگی با ارگان های مرتبط کار پاکسازی مقطعی به انجام می رسد اما چون در این مناطق آلودگی به موادمخدر با قدمت بالا وجود دارد، به نشانگاه تبدیل گشته اند.
من ۳ سال در این زمینه مسئولیت داشتم و یک سری از این طرح ها را نظارت و فرماندهی کردم؛ بمحض این که مدتی بطورمثال یک ماه، ۳ ماه یا ۶ ماه به مناطق آلوده به موادمخدر پرداخته نشود و چون دسترسی به تهیه موادمخدر در مناطق آلوده به شکل خرد وجود دارد و خدمات غیرمتعارفی که در آن عرضه می شود، به مرور آلودگی به آنجا بازمی گردد.
طرح های پاکسازی مسکنی است برای مردمی که از حضور فروشندگان موادمخدر در محله در عذاب هستند و اقدامات بعدی دیگر با پلیس نیست. درصد زیادی از افرادی که در قالب طرح ۱۵ یا طرح ماده ۱۶ (ترک اجباری) برای ترک ببرند، پس از گذشت مدتی و ترخیص از مراکز نخستین جایی که رجوع می کنند همان مناطق آلوده به موادمخدر و برای تهیه مواد است. چون روی جنبه روانی اعتیاد افراد کار نشده است و فقط بدن افراد بطور موقت از مواد پاک شده است. نظر من اینست که در همه موضوعات همچون در مورد مبارزه با اعتیاد به موادمخدر برخوردهای قهری، نتیجه برعکس دارد.
اعتیاد به عنوان یک لطمه اجتماعی جدی و مهم در کشور مطرح است اما واکنش عمومی به این مورد به اندازه اهمیت آن نیست، انگار این لطمه اجتماعی نرمال سازی شده باشد، ارزیابی شما چیست؟
مهری: اعتقاد عموم مردم اینست که کسی که به سوی مصرف موادمخدر می رود هم خودش مقصر است و هم خانواده اش و مردم سمت مقصر نیستند؛ مردم سمت افراد غیر مقصری هستند که به حق تضییع شده برسند. مردم دنبال مجازات مقصر هستند و می گویند معتاد تاوان اشتباه خودش را می دهد، چرا ما خودمان را قاطی نماییم و الان هم یک سری موضوعات عادی انگاری شده است.
شیخ: من هم با عادی انگاری اعتیاد موافقم و هر چقدر ما در زندگی جلو می رویم این مورد در مورد مسایل مختلف بیشتر می شود. بطورمثال طلاق در دهه ۶۰ و ۷۰ خیلی مبحث خاصی و به عبارتی تابو بود و اگر می گفتند فلانی مطلقه است همه یک جوری او را نگاه می کردند اما الان در جامعه به این شکل نیست. در مورد اعتیاد هم با گذر زمان در دهه های اخیر برای همه عادی شده است و بطورمثال در یک جامعه تعدادی باید معتاد باشند و آمدن فضای مجازی هم مساله مهم دیگری است که باید به آن توجه گردد. مردم در شبکه های اجتماعی دنبال معروف ها و اتفاقات مهم روز هستند و انگار مردم یادشان می رود که اعتیاد چقدر میتواند برای عموم جامعه خانمانسوز و خطرناک باشد.
چرا اخبار در رابطه با مخدر تریاک بیشتر مورد توجه مردم قرار می گیرد اما در مورد سایر موادمخدر این گونه نیست؟
شیخ: به سال ۹۸ و ورود بیماری کرونا به کشور و تبلیغات گسترده مصرف تریاک برای پیشگیری از آلودگی به کرونا اشاره می کنم. متاسفانه وقتی رسانه های رسمی در مورد عدم صحت این خبر عقب نشینی کردند و رسانه های غیررسمی جلو آمدند، این مورد که مصرف مورفینی که در تریاک است موجب پیشگیری از آلودگی بدن به کرونا می شود و دیگر تبلیغات این چنینی، سبب شد مردم گرایش بیشتری به تریاک داشته باشند. البته در گذشته هم تفکرات این چنینی که بطورمثال اگر سن از ۵۰ و ۶۰ عبور کرد برای کمردرد و زانودرد نگرفتن مصرف تریاک پیشنهاد میشد.
در یکسال گذشته حتی در پیامرسان های داخلی مثل ایتا، بله، روبیکا، سروش و... گروه هایی وجود دارد که به اسم طب سنتی و درمان های گیاهی، یکی از راه های درمانی که پیشنهاد می دهند شیره تریاک است و در واتساپ و تلگرام هم که به وفور پیدا می شود که در کانال ها و گروه ها چنین چیزی را تبلیغ می کنند و می فروشند.
شاید تا ۲ سال پیش فروشندگان جلو دوربین نمی آمدند اما الان با یک سرچ کوچک در فضای مجازی، آدم هایی ائم از زن و مرد می بینید که سینه خویش را سپر کرده و دارند از خواص تریاک و سفارش به استفاده آن می گویند. البته نمی گویم که ستاد مبارزه با موادمخدر یا پلیس امنیت فضای مجازی کاری با این افراد ندارد اما چون تعدادشان زیاد است گاهی اوقات از دستشان در می رود که نظارت پیگیری بر همه این افراد و صفحات آنها داشته باشند و متاسفانه این افراد برای فروش تبلیغات می کنند و از سطح جامعه به فضای مجازی وارد شده اند.
مهری: تریاک ماده افیونی است که به عناوین مختلف می تواند در یک بازه سنی مورد توجه افراد قرار بگیرد؛ بطورمثال در اوایل ازدواج زوج های جوان و فکر می کنند که تریاک جرمی ندارد و با مصرف شیشه یا هرویین به خواسته ای که دارند نمی رسند. تریاک به مخدری تبدیل گشته است که الان ترسش از بقیه مخدرها کمتر است. آمار نشان داده است کسی که تریاک مصرف می کند، امکان دارد کم خواب و کم خوراک شود اما لااقل گرفتار توهم نمی شود پس تریاک که دردسر کمتری دارد و خواسته آنها را تأمین می کند را انتخاب می کنند.
با توجه به رواج فزاینده مواد روانگردان و موادمخدر شیمیایی بین مصرف کنندگان، توجه بیشتری به آنها شده و در رسانه ها هم راجع به آن حرف می زنند و تریاک تقریباً به فراموشی سپرده شده و دیگر کسی راجع به آن حرف نمی زند و وقتی شما در رسانه راجع به تریاک حرف می زنید برای مردم جالب است و بیشتر به آن توجه می کنند.
بطور خلاصه، بگذارید من یک توضیح دیگری بدهم، ببینید من اخیرا محاسباتی انجام دادم و با جمع زدن بودجه نهادهای نظامی و بر طبق منابع رسمی متوجه شدم که مجموع بودجه آنها در سال ۴۹۳ هزار میلیارد تومان است و اگر تجارت موادمخدر را بر اساس وجود ۷ میلیون معتاد در کشور (نه آن ۴ میلیون آمار رسمی و نه ۱۰ میلیون آمار غیررسمی) در نظر بگیریم و اگر هر فرد معتاد ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان برای مصرف موادمخدر خود در یک روز نیاز داشته باشد، در سال چیزی بالاتر از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان مجموع تجارت موادمخدر و محرک در کشور است و این بالاتر از بودجه تمام نهادهای نظامی کشور است. سالها پیش از شرق آسیا چند نفر چیزی بنام متامفتامین (شیشه) را آوردند و در شهر های بزرگ با این تبلیغ که شیشه را بکشید، به جهت این که تریاک و هروئین را ترک کنید به میدان آمدند و بعد از تولید انبوه پس از چند سال گفتند شیشه ترک ندارد و فکر اینکه شیشه را ترک کنید، فراموش کنید و در حقیقت هر دو تبلیغ دروغ بود اما قدرت تبلیغاتی بزرگ بود. با عنایت به رواج فزاینده مواد روانگردان و موادمخدر شیمیایی بین مصرف کنندگان، توجه بیشتری به آنها شده و در رسانه ها هم راجع به آن حرف می زنند و تریاک حدودا به فراموشی سپرده شده و دیگر کسی راجع به آن حرف نمی زند و وقتی شما در رسانه راجع به تریاک حرف می زنید برای مردم جالب است و بیشتر به آن توجه می کنند.
منبع: آروما
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب